سفارش تبلیغ
صبا ویژن


اسمش علی ـــه ، 2 سالشه   ...


چشم چپش نابینا شُده ...


به خاطر تومور چشمی بدخیم


دکترا گفتن باید آب زیر چشمشُ بکشیم


وگرنه میزنه به مغزش و زبونم لال میکشش   ...


رُفَقـــــــــــــــــــا   !


عاجزانه ازتون خواهش میکنم


واسه شفای این طفل معصوم دعا کنید   ...


 


ممنون میشم اگه همتون باز نشر کنید


تا افراد بیش تری دعا کنن   ...


بعد چند وقت اگه خواستید پاکش کنید


خیلی خودخواهیِ اگه به خاطر اینکه


به وبلاگامون ربطی نداره یا غمگینه یا قشنگ


نیست نزاریمش و یه بچه 2 ساله


رو از دعاهای بقیه محروم کنیم


شاید خدا دعاهامون رو برآورده کنه و زندگی یه آدم متحول بشه...!




تاریخ : سه شنبه 92/4/11 | 10:14 صبح | نویسنده : zinatjannat | نظر

  آنکس که میگفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد

  رهگذری بود که روی برگ های پاییزی راه میرفت واین صدای:

               خش خش برگ ها..............................

  همان آوازی بود که من گمان میکردم میگوید:

              دوستت دارم.....................................

نغمه سرا (9)




تاریخ : شنبه 92/3/18 | 4:54 عصر | نویسنده : zinatjannat | نظر

دوستت خواهم داشت، بی آنکه بگویم…

دردل خواهم گفت بی هیچ کلامی…

گوش خواهم داد بی هیچ سخنی…

درآغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی…

در توذوب خواهم شد بی هیچ حرارتی…

عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی…




تاریخ : شنبه 92/3/18 | 4:50 عصر | نویسنده : zinatjannat | نظر

جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.
جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است
پیرزن گفت:اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود

جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد
پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد

جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است
پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد

جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است
پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد

جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد
پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد.





تاریخ : چهارشنبه 92/3/8 | 11:21 صبح | نویسنده : zinatjannat | نظر
       

.: Weblog Themes By VatanSkin :.